عضویت در سایت
- برای مطلع شدن از اضافه شدن مطالب جدید به سایت در خبرنامه عضو شوید .
محل کد خبرنامه
مطالب قبلی
سگ ولگرد 34 نفر را روانه بیمارستان کرد
ماجرای خواستگاری از فائزه هاشمی
ترور ۴۱ ایرانی بی‌گناه در ۱۲ اسفند ماه
شماره تلفن دکتر روحانی برای برقراری ارتباط
توسعه کشت مواد مخدر به سمت ایران
کاهش کم سابقه مصرف میوه در ایران
دختر اوباما همجنس گرا شد + تصاویر
دختری که صاحب زیباترین چشم دنیاست (عکس)
تجاوز به زن باردار در کرج ربودن زن از دست شوهر
گرداندن
امنیت خواسته حاکمیت از مخابرات است
بابک زنجانی ثروتمندتر است یا اسدالله عسگراولادی؟
فیلترینگ فیس‌بوک لغو می‌شود
روحانی: ایران از موشک برای دفاع از کشور استفاده کرده و خواهد کرد
دلایل مبهم سوالات مکرر نمایندگان از وزیر اطلاعات
گستاخی رضوی‌فقیه با اشدمجازات روبروشود
موسوی در منزل مادر زهرا رهنورد حاضر شد
خانه وزیر نفت سابق، محل‌زندگی دزد و معتاد!
بزرگترین سوراخ دنیا+ تصاویر
قرص ضد پیری جدید تولید شد
این راه‌ها را برای امتحان همسرت انتخاب نکن
به شوهرتان اين جمله‌ها را نگوييد
راه‌هایی برای تسکین دندان‌درد شدید
رسول خدا و لعن هفت نفر!
تبلیغ مشروبات الکی و آلات قمار در نمایشگاه رسانه های دیجیتال!
نویسندگان وبلاگ
لوگو دوستان

لوگو دوستان
جستجو در وبلاگ

آرشیو وبلاگ

» ترور ۴۱ ایرانی بی‌گناه در ۱۲ اسفند ماه

 ۴۱ نفر از مردم بی‌گناه ایران در روز ۱۲ اسفند ماه طی سال‌های ۱۳۶۰ تا ۱۳۸۲ توسط گروهک تروریستی منافقین در ایران ترور شدند. 

ادامه مطلب ...

نويسنده: سعید تاریخ: دو شنبه 12 اسفند 1392برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لینک ثابت
» رسول خدا و لعن هفت نفر!

 هفت طايفه را خداوند و هر پيغمبر مستجاب الدعوه‏ اى لعن كرده است كسى كه كتاب خداى را تغيير دهد و كسى كه تقدير خداوند را دروغ پندارد ....

 
رسول خدا و لعن هفت نفر!
  رسول خدا (ص) فرمود: 
من هفت طايفه را لعن كرده‏ ام و خداوند و هر پيغمبر مستجاب الدعوة نيز لعنشان نموده ‏اند عرض شد آنان كيانند؟ 
فرمود: كسى كه به كتاب خدا بيفزايد و كسى كه تقديرات الهى را دروغ پندارد و كسى كه با روش من مخالفت ورزد و كسى كه درباره اولاد من آنچه را كه خداوند حرام فرموده است روا دارد و كسى كه با توسل به زور بر مردم مسلط شود تا آن را كه خداوند خوارش گردانيده عزيز كند و آن را كه خدا عزيز نموده خوار گرداند و كسى كه بيت المال مسلمانان را صرف منافع شخصى نموده و اين عمل را روا دارد و كسى كه حلال خداوند را حرام شمرد. 
منبع:الخصال / ترجمه فهرى، ج‏۲، ص: ۳۹۱ .

نويسنده: سعید تاریخ: دو شنبه 12 اسفند 1392برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لینک ثابت
» زنانی که تاریخ ایران را تغییر دادند

 "خانه‌هایی که دیوار‌هایش سه ذرع یا پنج ذرع ارتفاع دارد و تمام منفذ این خانه‌ها منحصر به یک در است که آن‌هم توسط دربان محفوظ است.در زیر یک زنجیر اسارت و یک فشار غیرقابل محکومیت، [زنان ایرانی] اغلب سر و دست‌شکسته، بعضی با رنگ زرد پریده، برخی گرسنه و برهنه، قسمی در تمام شبانه‌روز، منتظر و گریه‌کننده."

 
 

ادامه مطلب ...

نويسنده: سعید تاریخ: شنبه 12 مرداد 1392برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لینک ثابت
» تخت جمشید زمان ناصرالدین شاه+عکس

این عکس قدیمی در زمان ناصرالدین شاه قاجار از ویرانه های پرسپولیس توسط عکاسی به نام آنتوئین سوروگین گرفته شده است. گفتنی است این عکس از گالری تصاویر وی گرفته شده است.

http://www.nimrooznews.com/resources/attachment/LG_1371469239_cda54b8b0659277fdb14f34de7d871d5.jpg

نويسنده: سعید تاریخ: چهار شنبه 29 خرداد 1392برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لینک ثابت
» تاریخ شهربابک

 

بیشتر مورخین بنای شهربابک را

به بابک پدر اردشیر ساسانی نسبت می دهند . ولی اینکه از قبل نیز ابادی در این ملک بوده یا نه اطلاع دقیقی در دست نیست .
 احمدعلی وزیری صاحب تاریخ کرمان می نویسد: ((…چون  محل نشو و نمای اردشیر، شهر بابک کرمان بوده و به این جهت در ابادانی این مملکت سعی بلیغ میفرمود
3.)) و در جایی دیگردرکتاب جغرافیای کرمان اورده است: ((…شهربابک از ابنیه بابک پدر مادر اردشیر بابکان است .که اول پادشاه طبقه ساسانیان بود و ملوک الطوایف رابرانداخت.درزمان ملوک الطوایف که  اردوان پسرنرسی ازطبقه اشکانی دردارابجرد سلطنت داشت ، این شهر رابنانهاده ودارالحکومه قرار داد. و در اینجا دختر خود را به ساسان بداد و اردشیر متولد شد. واین شهر از همه شهرهای کرمان اقدم است.))

آنچه از مجموع اظهار نظر تاریخ نویسان بر می اید ، اوج عمران و ابادانی شهربابک دردوران حکومت ساسانیان بوده و اسامی قنوات ، دهات و روستاها مانند مهرگرد٬شمشيرگرد٬روزبه آباد٬بوذرجمهر ٬ كوشك مردان٬ و كوشك برزي و ديگر نامهايي كه از دوران باستان به يادگار مانده و همه نامهاي وزراء و سلاطين ايراني دوران ساساني را بر خود دارند و همچنين مي توان به آثار و آتشكده ها و قصرهايي كه در اطراف شهر باقي مانده اشاره كرد . نیز حکایت از همان زمان دارند . حتی اظهار نظر شواهد محلی نیز با نظر تاریخ نویسان هماهنگی دارد. مثلا درجنوب شهر بابک گود لشکر کش را محل جنگ معروف اردشیر ساسانی و اردوان پنجم میدانندکه به شکست اردوان میانجامد و باعث ایجاد سلسله ساسانی می گردد. اثار دیگری نیز وجود دارد که عمران و ابادانی این ولایت را به قبل از ساسانیان میرساند.از جمله روستای میمند ، معبد اوستا در کوه پیش اوستا و اتشکده اذربغ در کهتوکرهاو…

 این شهر در زمان ظهور حضرت زرتشت شهری اباد بوده ودارای اتشکده بزرگ و مشهوری بوده است که اتش اتشکده یزد را از این اتشکده که بر روی تل خاکستر کنونی قرار داشته برده اند.خصوصاْ كه بابك سمت روحاني هم در دين زرتشت داشته و از اين تاريخ يعني دوران حكومت بابك ٬ شهربابك مركز دارالحكومتي ساساني قرار گرفت و رونقي بسزا يافت و چون شاهان ساساني پس از آباداني هر شهري نام خود را بر آن مي نهادند از اين پس شهربابك بدين نام خوانده شد كه هنوز هم باقي است .

 

 در تاریخ مروج الذهب نوشته شده ، قباد پدرانوشیروان پس از کناره گیری از سلطنت برای عبادت به اتشکده شهربابک رفت و دو حکیم بزرگوار بنام بوذرجمهر و بزرگمهر برای دیدار او به شهربابک امدند ودو مزرعه بنامهای مهرجرد و بوذرجمهر و نیز دو قلعه (کوشک) مستحکم در دو طرف راه کرمان به فارس که در ان زمان از شهربابک میگذشته ، ساختند که در حال حاضر بنام کوشک مردان و کوشک بُرزی از اثار ان دو قلعه یاد میشود.

 به استناد نوشته استاد باستانی پاریزی  و شواهد دیگر: ((…اینکه سلسله ساسانیان شهربابکی بوده اند و ساسان رئیس قبیله ای از عشایر منطقه "خور" شهربابک یعنی مزرعه "مرائ خبر" بوده و پسرش بابک وقتی به صدارت میرسد ، در مرحله اول بر دو منطقه یزدو کرمان تسلط پیدا میکند و چون زادگاه پدرش ساسان موبد عشایر ، مرائ خبر بود ، در همان بدو ریاستش این شهر را که امروز شهربابک است و در حمله اسکندر مقدونی ویران شده بود ، مرمت میکند و از ان زمان است که شهر سمنکان ویران شده و بنام بابک نامگذاری وبه شهربابک مشهور گردیده است.))

 به هر حال اثار و شواهد و دلائل ، حاکی از انست که سابقه تاریخی این شهر حتی به قبل از دوره ساسانیان نیز رسانیده شده است. و بنا به قولی این شهر نامش سمنکان بوده که فردوسی نیز از ان یاد کرده و مادر سهراب را دختر پادشاه سمنکان دانسته است.

 تا حدودی می توان گفت که مطالب فوق از صحت برخوردار باشند زیرا دو عامل اصلی باعث از بین رفتن این اثار ارزشمند با توجه به وضعیت اقلیمی منطقه در شهربابک گردیده است :

الف )  هجوم اجانب قبل از اسلام و قبل از ساسانیان مانند حمله اسکندر مقدونی و بعد از اسلام هم مغول ، بنی امیه ، بنی عباس ، محمود افغان  و .  .  .

ب) حوادث جوی مانند زلزله ها و بارانهای سیل آسا و طوفانهای سهمگین به واسطه آبرفتی بودن منطقه و .  .  .


 

 

                  

نماي داخلي حسنيه ميمند كنده شده در دل كوه

 

و اما در مورد نام و وجه تسميه شهربابك

 چنانكه گذشت چون حكومت شهربابك به بابك سپرده شده و وي به آباداني آن همت گماشت نام خود را بر آن نهاد و شهربابك خوانده شد كه امروز بسياري از مورخين و محققان اين نكته را تائيد مي كنند . مثلاْ علي اكبر دهخدا در لغت نامه خود مي نويسد : شهربابك شهري است كه به بابك پدر اردشير مؤسس سلسله سلاطين ساساني منسوب است و از توابع كرمان شمرده شده و هنوز باقي است . و يا حمدالله مستوفي در كتاب نزهةالقلوب خود مي نويسد : شهربابك منسوب به بابــك  جد مادري اردشير بابكان بوده از اقا ليم سيمّ بوده و از شيراز تا شهربابك شصت و هفت فرسنگ است .

موقعيت شهربابك در دوران حكومت ساساني

تا شود شاد شيده از بهرام          شهربابك به شيده دادتمام

 

اين بيت نظامي بيانگر شهرت و آوازه پر رونق شهربابك در آن زمان بوده است . شهري نيكو ٬ پر رونق و زيبا ٬ اما در اينجا اين سؤال مطرح است كه چرا شهربابك در موقعيت حكومتي آن زمان قابل توجه و اهميت بوده و چرا بابك به حكومت آن منسوب شد؟

در اين مورد بايد بگوئيم كه مادر بابك از خاندانهاي قدرتمند حكومتي آن زمان بوده و شهربابك هم منطقه اي بود در مجاورت فارس مركز حكومتي آن زمان و در گذرگاه و محل عبور فارس به كرمان و سيستان كه در اين گذرگاه منطقه اي آبادتر و كوتاهتر از شهربابك به فارس نبود ٬ بنا براين نرسي به سبب اين موقعيت حكومت شهربابك را به بابك داد تا هم موقعيت خود را مستحكم كند و هم سرحدات و متصرفات خود را ايمن سازد ٬ زيرا بابك داراي موقعيت خوبي در ميان روحانيون زرتشتي بود و پس از بابك نيز پسرش اردشير از شهربابك به توسعه متصرفات خود پرداخت و كرمان را متصرف شد . با توجه به آنچه گفته شد شهربابك در روزگار ساساني داراي موقعيت ويژه ارتباطي و تجاري در سرحدات فارس به كرمان و سيستان بود كه علاوه بر اينها محل ييلاقي و شكارگاهي مناسب براي اعيان و شاهزادگان محسوب مي شد . چنانكه بهرام گور پادشاه معروف ساساني شكار گاهي در حوالي شهربابك داشته و امروزه در مجاور روستاي استبرق محلي معروف به گود بهرام داريم كه معروف است و بهرام در مجاورت همين منطقه يعني سرحدات فارس و در قطروئيه كه امروز از توابع ني ريز است دژي بزرگ داشته و امروز هم بقاياي آن بنام قلعه بهرام معروف است .

مطالب بيان شده در مورد تاريخ شهربابك  از كتاب استاد محترم منصور عزيزي در كتاب تاريخ وفرهنگ شهربابك مي باشد و از آنجا كه بدليل كمبود فضا در وبلاگ نمي توانيم تاريخ شهربابك را در دوران بعد از حكومت ساسانيان بطور كامل  بيان كنيم لذا علاقمندان مي توانند به كتاب تاريخ و فرهنگ شهربابك و كتاب شهربابك سرزمين فيروزه  از انتشارات مركز كرمان شناسي مراجعه نمايند .انشاءالله  بزودي در رابطه با تاريخ شهربابك مطالب بيشتري در اختيار شما قرار خواهد گرفت

 

نويسنده: سعید تاریخ: یک شنبه 17 ارديبهشت 1391برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لینک ثابت
» عکسهای جالب از اماکن توریستی شهربابک

نويسنده: سعید تاریخ: یک شنبه 17 ارديبهشت 1391برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لینک ثابت
» قدمت شهربابك بسيار فراتر از دوران ساسانيان است
 

 تا كنون در بيشتر كتب تاريخي كه نامي از شهربابك برده شده غالبا بناي آن را به اوايل دوران ساساني نسبت مي دهند و وجه تسميه آن را نيز به بابكان پدر اردشير بابكان سرسلسله ساساني كه خاستگاه او از اين ديار بوده  نسبت مي دهند ولي گروهي نيز معتقدند كه بابك اين شهر را بنا نكرد بلكه نسبت به عمران و آبادي آن همت گذاشت كه با مطلب مستند تاريخي ذيل نظر گروه دوم تاييد مي گردد.

 قبل از ورود به بحث يادآوري مي كنيم كه سلسله هاي پادشاهي ايران در قبل از اسلام بدين قرار

 مي باشند:

        - پيشداديان (از حدود5670 سال پ. م. - 3200 سال پ. م.)

      - ایلامیان (بیش از ۳۲۰۰ سال پ. م. - ۵۳۹ پ.م.)

     - ماد (آغاز قرن هشتم پ. م. - ۵۵۰ پ. م.)

     - هخامنشیان (۵۵۹ پ. م. - ۳۳۰ پ. م.)

     - سلوکیان (۳۳۰ پ. م. - ۱۲۹ پ. م.)

     - اشکانیان (۲۵۶ پ. م. - ۲۲۴ م.)

     - ساسانیان (۲۲۴ م. - ۶۵۲ م.)

كوروش كبير كه از پدر به پار س ها و از مادر به مادها مي رسيد توانست بزرگترين و قدرتمندترين امپراطوري آن زمان را به پايتختي پاساگارد تشكيل دهد. كوروش دو پسر داشت به نام كامبيز و برديا.  بعد از کورش كامبيز (کمبوجيه) پسر بزرگتر بر مسند قدرت نشست و  بنا به گفته هرودوت، مورخ يوناني، برديا در حين شكار در نواحي اطراف شوش كشته شد. كمبوجيه اولين کاري که انجام داد لشکر کشي به مصر ( يكي از استان هاي ايران) جهت سركوب شورشيان و جلوگيري از ظلم و ستم به مردم مصر كه در حقيقت شهروندان ايران آن روز محسوب مي شدند بود. کمبوجيه تنها يک سال حکومت کرد و در حال برگشت از مصر به طرز مرموزي در سرزمين سوريه امروزي کشته شد.
بعد از مرگ کمبوجيه (يا در حين اقامت او در مصر) فردي به نام گئومات که از مردم ماد و طبقه مغ ها بود به پادشاهي رسيد. گئومات با استفاده از بي اطلاعي مردم از كشته شدن برديا خود را برديا و جانشين کمبوجيه معرفي کرد. ظاهرا گئومات از ناحيه دور از پاساگارد يعني از نشيرمه كه اخيرا در حوالي بم كشف گرديده خروج و حكومت را غصب كرده است. گئومات در حدود 3 سال بر ايران حکومت کرد. بي کفايتي بيش از حد او در اداره امور کشور خانواده هاي پارسي را به شک وا داشت. 7 تن از 7 خانواده بزرگ پارسي بر او شوريدند و سر انجام توانستند حکومت را از او بگيرند و بار ديگر حکومت به دست پارس ها افتاد. از اين 7 تن داريوش اول پسر ويشتاسب به حکومت رسيد و سلسله هخامنشيان را به مركزيت تخت جمشيد تداوم بخشيد. در زمان داريوش كه مرزهاي امپراطوري ايران علاوه بر گستره وسيعي از آسيا و آفريقا به شبه زيره بالكان و قلب اروپا هم رسيد.

غرض از آوردن اين مقدمه گذرا اين بود كه يك شماي كلي از وضعيت سياسي ايران در 500 سال قبل از ميلاد مسيح در ذهن خواننده تداعي و سپس به بحث و بررسي پيرامون خبري كه چندي پيش در خبرگزاري ها منتشر شد پرداخته شود.  

تيتر اين خبر كشف شهر هخامنشي نشريمه در بم مي باشد ولي در متن آن به عباراتي نظير آمدن نام شوروشه (سروشك) كه يكي از روستاهاي امروزي شهربابك است در گل نبشته هاي تخت جمشيد است بر مي خوريم و حتي ذكر گرديده كه كركيش از فرمانروايان نامدار آن زمان و فرمانرواي ايالت كرمان به مركزيت نشريمه اهل اين منطقه بوده است. قسمتي از اين خبر عينا نقل مي گردد:

باستانشناسان اعتقاد دارند يافتن مكان پيشياوودا(نشيرمه) در ارتباط با سالهاي راز آلود اواخر پادشاهي كمبوجيه و سال هاي پر آشوب پس از آن، از اهميتي بسزا برخوردار است زيرا مي تواند رويكرد ما را در تفسيرهاي رايج تغيير داده و به اصلاح بخشي از تاريخ تاريك اوايل دوره هخامنشي و چگونگي تغيير سلطنت از دودمان كورش به خاندان داريوش ياري مي رساند.
بررسي هاي "نرگس احمدي"، "شهرام زارع" و "محمدتقي عطايي" روي محوطه بزرگ كشف شده از دوره هخامنشي در منطقه بم نشان داد با توجه به وسعت قابل توجه محوطه، اين مكان شهري بوده كه دست كم وسعت آن به 42 هكتار مي رسيده است.
"محمدتقي عطايي"، باستانشناس و عضو پايگاه پژوهشي بم در گفتگو با ميراث خبر گفت: «به احتمال بسيار زياد شكل گيري و بقاياي اين شهر وابسته به فناوري قنات بوده است. به نظر  مي رسد كه اين محوطه بزرگ با شهر نشيرمه (پيشياوودا) دوره هخامنشي منطبق باشد.» حدود سرزمين كرمان دوره هخامنشي تا حد زيادي با استان كرمان امروزي مطابق دارد.

به گفته اين باستان شناس بر اساس گل نبشته هاي تخت جمشيد سه مكان يا شهر در كرمان زمين نامبردارتر بوده اند. اين سه عبارتند از "كورمان"، "شوروشه" و "نشيرمه".
عطايي افزود: « در يكي از گلنبشته ها از جايي به نام "پوروش" نام برده شده كه شخصي به نام "كركيش" شهربان آنجا بوده است. اگر چه نام كركيش در ارتباط با پوروش در يك متن آمده اما او شخصيتي نامبردار بوده و نامش در بيش از 100 متن ديگر آمده است. البته كركيش مي توانسته نام چندين شخصيت در دوره هخامنشي بوده باشد. ظاهرا چنين نيز بوده است. در ميان اثر مهر گلنبشته هاي باروي تخت جمشيد، اثر مهر فاخري برجاي مانده كه به شخصيت هاي معتبري تعلق داشته است. اين مهر نخست توسط كركيش طي سال هاي پانزدهم تا نوزدهم سپس توسط شخص ديگر بنام "شهر ديو" در طول سال هاي بيستم تا بيست و ششم پادشاهي داريوش بزرگ استفاده شده است. اما اين كركيش كه از مهر استفاده مي كرده با كركيشي كه شهربان "پوروش" بوده متفاوت است. زيرا مي توانيم گل نبشته هاي ديگري را در ارتباط با او مطرح كنيم كه شايد نام وي را بر خود ندارند. وي در سال هاي نوزدهم تا بيشت و هشتم پادشاهي داريوش اول عهده دار اين سمت بوده است.»
وي گفت: «طبق اين گل نبشته ها، كركيش با مهر ويژه اش با سرزمين پوروش پيوند مي خورد و چون او شهربان آنجا بوده، به همين دليل احتمالا در هر مكان ديگري نيز كه ديده شود آنجا نيز جزء حوزه اداري او، پوروش بوده است. پوروش را در شرق پارس مي جويند كه مركزش كورمان بوده. كورمان هم صورت ايلامي واژه پارسي باستان كرمان است. در شهر كرمان هنوز مي توان شواهدي از دوره هخامنشي يافت. در اين شهر بر ستيغ و اطراف دو كوه كم ارتفاع نزديك به هم كه كاملا بر شهر مشرفند، بقاياي دو دژ به نام هاي قلعه دختر و قلعه اردشير وجود دارد. ظاهرا در قلعه دختر سفال هايي از دوره هخامنشي ديده شده است. كركيش احتمالا در كورمان اقامت داشت، دست كم اينكه در متني، رفتن او به آنجا تاييد شده است.»
جايگاه بعدي شوروشه است. اين مكان كه گاهي به صورت سروشه نيز خوانده شده تاكنون مكانيابي نشده است. با وجود اين ممكن است گفتهاي از "ابن خردادبه "، مورخ راهگشا باشد. او ضمن توصيف شهرهاي ميان راه شيراز تا كرمان از جايي به نام سروشك نام مي برد كه ممكن است جايگزين سوروشه(سروشه) دوره هخامنشي شده باشد. مسيري را كه "ابن خرداد به" باز مي گويد از شيراز شروع مي شده و پس از گذر از شمال درياچه تشك به شهر بابك مي رسيده است. در اين ميان صاهك اين خردابه به چاهك امروز در همان مسير قابل انطباق بوده و شهر بابك هنوز هم پابرجاست.
عطايي مي گويد: « سروشك هم جايي ميان اين دو قرار داشته است. سروشك، امروزه وجود ندارد و به نظر مي رسد كه در قرون اوليه اسلامي متروك شده باشد. شايد بتوان سروشك را جايي در حوالي شهر هرات كه امروز تنها شهر ميان چاهك و شهربابك است، پيدا كرد. با همه اين اوصاف، اين فرضيه بعدها بايد در بررسي هاي باستان شناختي آزموده شود. در هر حال كركيش در دو متن به سوي شوروشه (سروشه) روان بوده است. جالب توجه است كه او هر دو بار، در ماه يازدهم سال به شوروشه (سروشه) مي رفته است. همچنين بر اساس متن گلنبشته، كركيش اهل شوروشه و بنابراين پوروشي بوده است.»

عطايي درباره سومين جايگاه يعني نشيرمه گفت: «درباره اين شهر اطلاعات بيشتري در اختيار داريم. كركيش در ماه دوازدهم سال بيست و سوم در تخت جمشيد بوده و در متني او در حال دريافت جيره هايي در ارتباط با مكاني به نام" نشيرمنو" است. به اين ترتيب نشيرمنو نيز بايد جايي در شهرباني پوروش بوده باشد.»

و اما غرض از نوشتن اين مرقومه اين بود كه به آقاي عطايي و ساير باستان شناسان زحمتكش كه عنوان نموده اند "سروشك، امروزه وجود ندارد و به نظر مي رسد كه در قرون اوليه اسلامي متروك شده باشد"  بگوييم كه سروشك (سروشه) گل نبشته هاي تخت جمشيد  هنوز هم پا برجا و در شمال شرقي شهربابك واقع شده ليكن كساني كه در كرمان نان ميراث فرهنگي را مي خورند زحمت بررسي و كاوش پيرامون شهربابك و توابع آن كه درحقيقت يادگار دوران هاي اوليه زيست و تمدن بشري هستند را به خود نمي دهند و چه بسا در آينده منطقه اي را در شهرستان ديگري كشف و اعلام شود  اين همان سايت باستاني سروشك است كه در متون هخامنشي آمده است!

 

محمد     زاده رحماني

 

نويسنده: سعید تاریخ: یک شنبه 17 ارديبهشت 1391برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لینک ثابت
» حکومت بابک بر شهربابک


بابک پسر ساسان بود و ساسان نام مغی بود که در معبد الهه آناهیتا در استخر خدمت می کرد و گویا ساسان بنا به موقعیت مذهبی خود با زنی از خانواده بازرنگی ازداوج کرد که این ازداوج موقعیت او را مستحکم نمود ٬ چون از عهد سلوکیان در ایالت پارس چهار حاکم به حکومت مشغول بودند که یکی از خاندانهای معروف بازرنگی ها بودند و بر قسمت بزرگی از پارس تسلط داشتند .

پس از ساسان پسرش بابک جانشین او شد و چون بر مقام وموقعیتش افزوده شد از جانب اردوان پسر نرسی که از شاهان اشکانی بود و در دارابجرد سلطنت داشت به حکومت شهربابک منسوب گشت . بابک پس از به حکومت به سرعت به آبادانی آن مشغول شده چنانکه در آن برای خود قصری بر پا داشت و عنوان شاهی یافت . برخی از مورخین نوشته اند بابک حاکم استخر بود و لقب پادشاه داشت . گروه دیگری نیز  گفته اند  وی حاکــــــــم شهر کوچک « خیر» در نزدیکی اصطهبانات بود . اما آنچه آثار و متون تاریخی شهادت می دهند بابک ابتدا از جانب اردوان به حکومت شهربابک منسوب شد . چنانچه پسرش اردشیر بنا به شهادت مورخین در شهربا بک متولد و نشو و نما یافت .

و اما اردشیر پس از پدر به سرعت قلمرو حکومتی ساسانی را توسعه داد و با تسخیر اراضی مجاور چنان نیروند گشت که بزرگترین فرمانروای پارس را شکست داد و جانشین او شد که پس از این مرکز حکوکتی از شهربابک انتقال یافت

نويسنده: سعید تاریخ: یک شنبه 17 ارديبهشت 1391برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لینک ثابت
» حکومت بابک بر شهربابک


بابک پسر ساسان بود و ساسان نام مغی بود که در معبد الهه آناهیتا در استخر خدمت می کرد و گویا ساسان بنا به موقعیت مذهبی خود با زنی از خانواده بازرنگی ازداوج کرد که این ازداوج موقعیت او را مستحکم نمود ٬ چون از عهد سلوکیان در ایالت پارس چهار حاکم به حکومت مشغول بودند که یکی از خاندانهای معروف بازرنگی ها بودند و بر قسمت بزرگی از پارس تسلط داشتند .

پس از ساسان پسرش بابک جانشین او شد و چون بر مقام وموقعیتش افزوده شد از جانب اردوان پسر نرسی که از شاهان اشکانی بود و در دارابجرد سلطنت داشت به حکومت شهربابک منسوب گشت . بابک پس از به حکومت به سرعت به آبادانی آن مشغول شده چنانکه در آن برای خود قصری بر پا داشت و عنوان شاهی یافت . برخی از مورخین نوشته اند بابک حاکم استخر بود و لقب پادشاه داشت . گروه دیگری نیز  گفته اند  وی حاکــــــــم شهر کوچک « خیر» در نزدیکی اصطهبانات بود . اما آنچه آثار و متون تاریخی شهادت می دهند بابک ابتدا از جانب اردوان به حکومت شهربابک منسوب شد . چنانچه پسرش اردشیر بنا به شهادت مورخین در شهربا بک متولد و نشو و نما یافت .

و اما اردشیر پس از پدر به سرعت قلمرو حکومتی ساسانی را توسعه داد و با تسخیر اراضی مجاور چنان نیروند گشت که بزرگترین فرمانروای پارس را شکست داد و جانشین او شد که پس از این مرکز حکوکتی از شهربابک انتقال یافت

نويسنده: سعید تاریخ: یک شنبه 17 ارديبهشت 1391برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لینک ثابت